عـکس،فیلم ،نرم افزار و ...
دانش 4
چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:داستان,داستان طنز,خنده دار,معما, :: 16:7 :: نويسنده : سهیل عارفی نیک

 بهلول آنچه پول از مخارجش زياد مى آمد در گوشه ى خرابه اى زير خاك پنهان مى كرد زمانى مقدار پولهايش به سيصد درهم رسيد، يك روز ده درهم زياد داشت به طرف همان خرابه رفت تا آن پول را نيز ضميمه سيصد درهم كند.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 16:48 :: نويسنده : سهیل عارفی نیک

 آخرالزمان

یکی از موضوعاتی که از دیرباز ذهن آدمیان را درگیر خود کرده و علی رغم تلاش های نوع بشر در طول قرون و اعصار هنوز در هاله ی از ابهام است بحث از آینده جهان و به عبارتی عام این است که: آخر دنیا چه می شود ؟ 



ادامه مطلب ...
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 15:30 :: نويسنده : سهیل عارفی نیک

لیونل آندرس "لئو" مسی[۳] (به اسپانیایی: Lionel Andrés Messi)‏ فوتبالیست عضو بارسلونای اسپانیا و تیم ملی آرژانتین است که در پست‌های مهاجم و بال بازی می‌کند. از او می‌توان به‌عنوان بهترین بازیکن نسل خود نام برد.[۴][۵][۶] مسی یک‌بار برنده توپ طلای اروپا و یک‌بار هم عنوان بهترین بازیکن زیر ۲۱ سال جهان را کسب کرده‌است. او هم‌چنین بهترین بازیکن سال فوتبال جهان در سال‌های ۲۰۰۹[۷][۸][۹][۱۰] ۲۰۱۰،[۱۱] و ۲۰۱۱[۱۲] بوده‌است. شیوهٔ بازی او و توانایی‌هایش باعث شده‌است که وی با دیه‌گو مارادونا مقایسه شود، این درحالی است که، مارادونا مسی را «جانشین» خود می‌داند.

 

 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 21 آذر 1391برچسب:ورزشی, :: 18:11 :: نويسنده : سهیل عارفی نیک
پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : سهیل عارفی نیک

 

پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : سهیل عارفی نیک

 يك بار مردِ ميان‌سالي را ديدم كه سوار بر اتوبوس در حال كتاب خواندن بود؛ او با يك دست كتاب را خيلي نزديك به چشم‌هايش گرفته و با دست ديگر به ميله‌ي افقيِ اتوبوس آويزان شده بود و بي‌اعتنا به فشارهاي بي‌امانِ مسافران و هواي سنگين و تكان‌هاي تمام‌نشدني، لبهايش را تندوتند مي‌جنبانْد و كتاب مي‌خواند! گاهي چنان غرق در خواندنِ كتاب ـ به نظرم كتابِ داستان ـ بود كه حركتِ لبهايش با صدايي آرام و خفيف همراه مي‌شد و مسافرانِ فضول را وامي‌داشت كه بر كتابش سَرَكي بكشند و كنجكاويِ خود را فروبنشانند! همين خاطره‌ي به‌يادماندني بود كه مرا به دقّت در شيوه‌ها و عادت‌هاي كتاب‌خواني علاقه‌مند كرد. بعدها در يك كتاب عكسي ديدم از اوژن يونسكو ـ نويسنده و دانشورِ نامدارِ سده‌ي بيستم ـ لميده بر روي كاناپه و مشغولِ كتاب خواندن! تصوّر نمي‌كردم چنين نويسنده‌ي سرشناسي به جاي آن‌كه شَق‌ورَق پشت ميز بنشيند، درازكش و با سادگي و راحتيِ تمام كتاب بخواند... امّا پس از آنْ در ميان اطرافيان، بچّه‌هاي مدرسه و دانشگاه كه در كتابخانه‌ها يا بوستان‌ها يا جاهاي ديگر مي‌ديدم، به كساني برخوردم كه هريك به نوعي كتاب خواندنشان توجّهم را برمي‌انگيخت. بعضي كتاب را با صداي نسبتاً بلند مي خوانند؛ اينها اغلب گمان مي كنند اگر آنچه را مي‌خوانند، بشنوند، فهم و يادگيري‌شان افزايش مي‌يابد. عدّه‌اي هم بيشتر وقت‌ها قدم‌زنان كتاب مي‌خوانند، گويي كه راه رفتن به آنان تمركز مي‌دهد. برخي را ديده‌ام كه روي زمين دراز مي‌كشند، دستشان را زير چانه اهرم مي‌كنند و كتاب را روي زمين مي گذارند و همين طور مدّت‌ها بي‌آن‌كه احساس خستگي كنند، كتاب مي‌خوانند؛ به ياد دارم يكي از همين كتاب‌خوان‌هاي درازكش چنان در كتاب فرورفته بود كه به‌رغمِِ تاريكيِ تدريجيِ هوا حاضر نشده بود براي روشن كردنِ چراغ، رشته‌ي حوادثِ داستان را رها كند و همچنان داشت به زور در تاريكي به خواندنش ادامه مي داد!... بعضي هنگام خواندن اصلاً به سروصداي اطراف اهمّيّت نمي‌دهند و در هر فضايي مي‌توانند كتاب بخوانند؛ در مقابلْ عدّه‌ي زيادي از كتابخوان‌ها با كوچكترين صداها تمركزشان را از دست مي‌دهند و بنابراين گوشه‌اي دِنج و بي‌سروصدا را براي كارشان برمي‌گزينند. برخي عادت دارند در خانه يا كتاب‌خانه پشت ميز بنشينند و مطالعه كنند، امّا ازاين‌ميان، بعضي آن‌قدر بر روي كتاب خم مي‌شوند و پشت‌شان را كمان مي‌كنند كه آدم دلش براي ستون فقراتشان مي سوزد! همچنين كساني هستند كه حتماً بايد خوراكي يا هله‌هوله‌اي كنار دستشان باشد والّا قيدِ كتاب خواندن را مي‌زنند. جالب‌تر از همه‌ آنهايي هستند كه در حينِ كتاب خواندن چند كار ديگر هم مي‌كنند؛ يا موسيقي گوش مي‌دهند يا تلويزيون را روشن مي‌كنند و گَه‌گداري گوشه‌ي چشمي هم به تلويزيون مي‌اندازند؛ يا اين‌كه هر چند صفحه‌اي كه خواندند، انگشتِ سبّابه را لاي كتاب مي‌گذارند، كتاب را مي‌بندند و بابِ صحبت با اطرافيان را باز مي‌كنند! و باز از نو. خيلي‌ها مي‌توانند ساعت‌ها بدون جُم خوردن كتاب بخوانند امّا عدّه‌اي هم تا چند دقيقه كتاب مي‌خوانند، به خميازه كشيدن مي‌افتند و چُرتشان مي‌گيرد و هِي بايد به تنشان كش‌وقوس بدهند و سر آخر هم بايد بلند شوند، قدمي بزنند و تجديد قوا كنند... القصّه، عادت‌ها و سبك‌هاي گوناگونِ كتاب خواندن به همين‌ نمونه‌ها ختم نمي‌شود؛ هر كدام از ما مي‌توانيم با نگاهي به دوروبرمان نمونه‌هاي ديگري پيدا كنيم؛ امّا بايد دانست موقع خواندن ـ به‌ويژه وقتي سروكارمان با داستان باشد ـ آنچه كمتر از هر چيز براي كتاب‌خوانان اهمّيّت دارد، «توصيه‌هايي براي درست كتاب خواندن» است! واقعيّت آن است كه ما وقتي كتابِ دلخواه‌مان را به دست مي‌گيريم، يكباره توصيه‌هاي پزشكي ـ از تابشِ نور گرفته تا شيوه‌ي نشستن ـ را از ياد مي‌بريم و طوري كتاب مي‌خوانيم كه راحت‌تريم. آخر براي كتاب‌خوانِ حرفه‌اي چه لذّتي از اين بالاتر كه در تخت‌خواب آن‌قدر به خواندن ادامه دهد تا چشم‌هايش سنگين شود، بعد چوب‌اَلِف را لاي كتاب بگذارد، چراغ مطالعه را خاموش كند و سرمست از جادوي كتاب به خواب رود؟

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 19
بازدید کل : 8142
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


فروشگاه ساعت مچی